سلام
مرسی از توجه همه
دخترم،22 سالمه،پشت کنکوریم برای ازمون ارشد، مشکلم اینه که نمیدونم واقعا مشکلم چیه!!!
نمیدونم از کجا شروع کنم؟مث هر دختر جوون دیگه ای هزار تا نیاز دارم، نیاز جنسی،خوشیو تفریح و خیلی چیزای دیگه،
سرم خیلی شلوغه ینی خیلی کارا برای انجام دادن دارم اما هیشکاری نمیکنم این یه عادت قدیمیه حتی دوره کنکور کارشناسیمم اینجوری بودم ،همیشه تو تموم دوره دبیرستان رتبه های آزمونام عالی بود و خیلی درس میخوندم اما به پیش دانشگاهی که رسیدم دیگه درس نخوندم ،الانم اونجوری شدم،همیشه دلم میخواد فقط رو تختم دراز بکشم رویابافی کنم ،تو این دوره ها خیلی شدید تر میشه،خوابم خیلی زیاد میشه،فکرا و کارای جنسیم بیشتر میشه،مدام 24 ساعت میخوام با یه پسر حرف بزنم،هر حرفی،خیلی وقتا همش گریه میکنم،از همه ی همه چی هی گله میکنم ،حتی تو دوره پیش دانشگاهیم دوبار خودکشی کردم، خسته شدم از این وضع، از این همه رویابافیای مسخره،از بس به خودم قول دادم بیام تو عالم واقعیت و باز زدم زیر قولم، نمیدونم چمه؟گاهی وقتا فکر میکنم بخاطر نیازای جنسیه!!اما من یبار با یکی دوس شدم اما خیلی هم ادم هاتی نبودم،مدام از رابطه خسته میشدم،دلم نمیخواس فقط یه معاشقه کوچیک کافیم بود،البته با خودم میگفتم شاید چون خیلی فکرم مشغولو نا ارومه و مدام استرس هزار تا چیو دارم اینجوریم،اخرشم خسته شدم و ازون رابطه بنا به دلایل مختلف اومدم بیرون،نمیدونم با این حرفا راجع بهم چی فکر میکنید، اما من ادم بی اعتقاداتی نیستم،اون تنها رابطم بود، و به اندازه تموم زندگیم واقعا پشیمونم و به هیچ وجه دیگه دوس ندارم تکرارش کنم،خیلی تو اون رابطه زجر کشیدم بنا به مسایل مختلف،الان با همه مشکلاتم عذاب وجدانه اونم تو وجودم هست،نمیتونم خودمو ببخشم،حس میکنم خراب شدم دیگه درست نمیشم،حس میکنم تا اخر عمرم هیشکی منو نمیتونه دوس داشته باشه و باید تنها بمونم،
وااای حس میکنم پر از مشکلم ، با همه اینا هیشکاری نمیکنم،همش تو فکر یا..
سرتونو درد اوردم ببخشید
تورو خدا راهنماییم کنید،نمیخوام دیگه این ازمونم خراب شه،نمیخوام حالم همینجوری بمونه،
ممنونم